در بخش اول نقد فیلم «محمد رسول الله(ص) ساخته مجید مجیدی به ۲۶ مورد پیرامون مسائل مختلف این فیلم پرداخته شد. اینک در بخش دوم مواردی دیگر را با هم مرور می کنیم:
۲۷. شاید یکی از بهترین فواید فیلم «محمد رسول الله»برای سینمای ایران می توانست ایجاد فرصت تجربه آموزی افراد در صنوف مختلف سینمایی باشد تا به سبب همکاری با ستارگان نسبتاً جهانی صنف خود در ایران همچون ویتوریو استورارو ۷۵ ساله از برای صنف فیلمبرداران، روبرتو پرپینانی (Roberto Perpignani) برای فعالان حوزه تدوین و یا میلژن کرکاکلژاکویچ (MiljenKrekaKljakovic)فرانسوی برای صنف طراحان صحنه بتوانند نوعی دوره کارگاهی را در رشته خود بصورت عملی تجربه نمایند، به تعبیری واضح نر شاید می شد به ترتیبی دیگر این اثر سینمایی را مدیریت کرد و این پروژه حدوداً ۱۰۰ میلیارد تومانی را به فرجام رساند؛ به گونه ای ویژه که شاید می توانست در شرایط تحریمی کشور و در دورانی که رکود اقتصادی در عرصه های مختلف فرهنگی، بالاخص در عرصه سینما حاکم است و رنجش بسیاری از اهالی صنوف مختلف سینمایی را فراهم ساخته، ضمن ایجاد گردش سرمایه در صنعت سینما، به بومی سازی بسیاری از تکنیک های تولید فیلم در ایران منجر گردد. حال اینکه چرا اینگونه نشد پرسشی است که برنامه ریزان و متولیان این پروژه عظیم سینمایی قطعاً پاسخگوی آن خواهند بود.
۲۸. فیلم سینمایی محمد رسول الله به دور از هر واهمه در تامین منابع و امکانات و ... توانست چهره های نسبتا موجه صنعت سینمای جهان را در اموری همچون فیلمبرداری، موسیقی، طراحی صحنه، دکور و آکسسوار، طراحی لباس، طراحی گریم، جلوههای ویژه کامپیوتری، جلوههای ویژه میدانی و ... بکارگیرد و در این میان شاید تنها بخش غیر برخوردار این اثر را بتوان فیلمنامه ی آن دانست که بر اساس آمار رسمی، مجیدی بودجه ای ۳۰۰ میلیون تومانی را از برای نگارش فیلمنامه این پروژه چند صد میلیارد تومانی اختصاص داده و این در حالی است که صرف نظر از عدم پذیرش این اثر به عنوان یک شاهکار ادبی و یا به قول برخی یک شعر بلند؛ باید اعتراف نمود که به وضوح آنچه که در نهایت مشاهده می شود درامی فاقد نیروهای محرک لازم؛ منطق روایی منسجم، پیرنگ مستحکم قوی و نهایتاً فاقد تعریف وضعیت نهایی قابل فهم می باشد.
۲۹. بی شک نگارش فیلمنامه محمد رسول الله را می توان بر بستری کاملاً عادی از فضای نگارشی مرسوم آپولون (Apollo) و دیونیزوس (Dionysus) تحلیل و ارزیابی نمود؛ فضایی که مبتنی بر آن نویسنده به صورتی کاملا کلیشه ای روشنایی و شهوت را در تقابل با یکدیگر به گونه ای فرض می نماید که در انتها به تفوق روشنایی و غلبه آن بیانجامد و از این جهت است که به عنوان مثال خلق کاراکتر ابوطالب و ساموئل در ابتدای روایت صورت می پذیرد و پیشرفت روایی آنها به موازات یکدیگر در طول مسیر در نهایت منجر به غلبه خِرد و روشنایی ابوطالب بر شهوت و ظلمت ساموئل می گردد؛ هر چند که باید توجه داشت که شخصیت ساموئل بر خلاف شخصیت ابوطالب از واقعیت عینی و مسلم تاریخی برخوردار نبوده و به گونه ای خاص می توان این شخصیت را مجموعه ای از شخصیت های یهودی معین و مشخص در متون تاریخ قلمداد نمود که به واسطه برداشت های آزاد صورت گرفته، در شخصت واحدی همچون ساموئل اجماع و ظهور نموده است که این خود نشانی بارز از ضعف فیلمنامه در لایهمندسازی داستان و ترسیم چهره های منفی مختلف و هوشمندی لازم و توانایی ذهنی در تعیین فرجام وی می باشد.
۳۰. شخصیت ساموئل مبتنی بر آنچه که در فیلم سینمایی محمد رسول الله به تصویر کشیده می شود، تاجری یهودی است که به برده داری مشغول بوده و از جمله اشخاصی است که به صورتی کاملاً اتفاقی، نورباران میلاد پیامبر را در بیابان نظاره می نماید و از آنجا که این مشاهده را با توصیفات کتاب مقدس یکسان می بیند، به پیگیری آن پرداخته و در صدد شناسایی آخرین پیامبر برمی آید؛ این همه در حالی است که واقعیات نشان از کارویژه اصلی علمای یهود در شناسایی پیامبر در سرزمین حجاز داشته و از این جهت علم یهود به زمان و مکان دقیق ولادت ایشان، از مسلمات تاریخی محسوب می شود که در ابعاد عملی خود منجر به مهاجرت و سکونت بسیاری از ایشان در این منطقه ی جغرافیایی گردیده است. این سابقه را می توان در شناسایی دقیق یهود از نسب حضرت اسماعیل (ع) و ممانعت ایشان از برای ختم رسالت در نسل آن حضرت که منجر به پیگیری و شناسایی حضرت هاشم به عنوان جد اعلای پیامبر در سرزمین مکه و البته مرگ مشکوک ایشان در سرزمین فلسطین و در منطقه غزه شد جستجو نمود؛ در ادامه همین روایات مرحوم کلینی در کتاب شریف الکافی و مرحوم مجلسی در کتاب بحار الانوار نقل می فرمایند، شان نام گذاری جناب عبدالمطلب به عنوان غلام مُطلب (یکی از عموهای خویش) نیز به سبب عدم شناسایی ایشان به عنوان فرزند هاشم و جلوگیری از قتل آن حضرت توسط یهودیان بوده و این در حالی است که نام اصلی ایشان شیبه و کنیه ی آن حضرت ابو الحارث می باشد.
۳۱. برداشت آزاد در فیلم سینمایی محمد رسول الله در کثرت موالید مکه و ترسیم مراسم نامگذاری جمعی ایشان، در حالی صورت می پذیرد که مبتنی بر روایات مسلم تاریخی مرحوم شیخ طوسی در کتاب شریف المالی و مرحوم کلینی در کتاب شریف الکافی نقل می فرمایند: در فردای شب ولادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، یکی از علمای یهود که در اسناد تاریخی از وی با عنوان یوسف یهودی نام برده می شود، به محل اجتماع بزرگان قریش در دارالندوه آمده و از آنها می پرسد که آیا در میان شما مولودی به دنیا آمده است؟ و چون بزرگان به او جواب منفی می دهند، وی با قسم به کتاب مقدس، ولادت آخرین پیامبر را متذکر شده و البته می گوید: اگر اینجا متولد نشده، حتما در فلسطین متولد گشته است.
۳۲. تصویر سازی این فیلم از حضور ساموئل یهودی در مراسم نامگذاری و پیگیری وی جهت ولادت اولاد ذکور در میان یهودیان ساکن در مکه نیز در تعارضی آشکار با روایات مسلم تاریخی است که نشان از شناسایی حضرت رسول در همان ابتدا توسط یهودیان مکه دارد؛ به گونه ای که مرحوم شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین و مرحوم کلینی در کتاب شریف الکافی نقل می فرمایند، یوسف یهودی در همان روز پس از پیگیری فراوان متوجه می شود که در خانه عبدالله بن عبدالمطلب پسری متولد شده و از این جهت با تعدادی از جماعت قریش، درب خانه جناب آمنه آمده و تقاضای دیدار نوزاد را می نماید که چون مولود را آوردند و یوسف یهودی او را دیدار کرد، جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود، بیفتاد. دراین وقت قریشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد عارض شد و به زمین افتاد؛ در این زمان قریشیان که ولید بن مغیره وعتبه بن ربیعه و دیگران نیز در میانشان بود، تعجب کرده و پس از چندی یهودی برخاست و گفت:نبوت از خاندان بنی اسرائیل خارج شد و به خدا این مولود همان کسی است که آنها را پراکنده و نابود سازد و چون دید قریشیان که این سخن را شنیدند، خوشحال شدند رو به آنها کرد و گفت: خرسند شدید! به خدا سوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد.
۳۳. شاید یکی از علل اصلی لکنت سینمایی این اثر را بتوان در عدم تفوق مستندات تاریخی بر برداشت های آزاد صورت گرفته دانست که به عنوان مثال می توان به نوعی خاص در علقه ی مجیدی به ترسیم صحنه ی تماشای مخفی و پشت پرده ای عبدالمطلب از زمان زایمان و نحوه فارغ شدن عروس خویش و نورباران محیط اطراف اشاره نمود که ضمن هتک مقام و منزلت آن جناب، در تعارض آشکار با واقعیات فرهنگی جامعه ی آن روز بوده و مستندات تاریخی نیز ضمن رد چنین برداشت آزادی، گواه جلوس جناب عبدالمطلب به عنوان بزرگ خاندان و به خدمت رساندن نوزاد و در دامن نهادن ایشان می باشد.
۳۴. نحوه ی نامگذاری پیامبر و اصولاً ترسیم مراسم نامگذاری آنهم به این شکل، از جمله اسباب تزلزل روایت این اثر سینمایی در اذهان عمومی و ایجاد زمینه ی افسانه نگری به آن است چرا که بر پایه روایات مسلم تاریخی، بویژه آنچه که مرحوم شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین از حضرت امام صادق (ع) نقل می نماید، جناب آمنه پس از زایمان نحوه ی ولادت کودک را به واسطه ای به عبدالمطلب منتقل می نماید و به ایشان خبر می دهد که به خدا پس از فراغت از زایمان هنگامی که فرزندم بر زمین قرار گرفت، دستهای خود را بر زمین گذارد و سر به سوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست، و نوری از من تابیدن گرفت و در آن نور شنیدم گوینده ای میگفت: تو سرور مردم را زادی؛ او را محمد نام بگذار.
۳۵. برداشت آزاد کارگردان از نحوه ی نامگذاری پیامبر، سرانجام به ترسیم اعجاز کُلون کُوبان کعبه! و تخیل اعجاز حلقه کوبی! به نشانه ی درخواست ورود عبدالمطلب و نوزاد به داخل خانه ی خدا منجر و در نهایت به سردست گیری نوزاد و اعلام نام محمد از برای ایشان منجر گردیده که این بهنوبهی خود تخیلی غیر عقلانی و وحیانی است به آن سبب که مبتنی بر روایات مسلم تاریخی، پس از آنکه نوزاد را به خدمت جناب عبدالمطلب بردند و اخبار حضرت آمنه را برای ایشان گزارش نمودند؛ عبدالمطلب نوزاد را در دامن گذارد و فرمودند: الحمدلله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما (ستایش خدایی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است)؛ آنگاه جناب عبدالمطلب نوزاد را به ارکان کعبه که شامل رکن حجر الاسود، رکن عراقی، رکن شامی و رکن یمانی تعویذ فرموده، پناه دادند و سپس درباره ایشان اشعاری سرودند.
۳۶. شاید بتوان ترسیم کوه حرا در فیلم سینمایی محمد رسول الله نحوه ی اولین حضور پیامبر در این منطقه را یکی از معدود مصادیق توانمندی مجیدی در تحقق سینمای اسلامی و تبدیل مفاهیم وحی از مرحله ی شهود به عقل و سیر آن به خیال و نهایتاً حسی سازی آن بر پرده ی نقره ای سینما برشمرد؛ بر این اساس کارگردان برداشت آزاد خود را با کنارهم قرار دادن مسلمات تاریخی ای همچون اعتکاف جناب عبدالمطلب در این منطقه و احترام این کوهستان از برای ایشان تلفیق نموده و به ترسیم موقعیت سوق الجیشی این مکان هم به جهت عبادت و هم به جهت امنیت و استراحت در قاب تصویر می پردازد.
۳۷. مجیدی در ترسیم چرایی سفر پیامبر به یثرب دچار خطای فاحشی شده که به طور کل منطق روایی و شالودهی داستان وی را متزلزل می سازد و آن برداشت آزاد صورت گرفته در علت حکم عبدالمطلب جهت فراهم نمودن اسباب کوچ محمد و آمنه جهت زیارت خویشان خود در یثرب به دلیل پیگیری و تعقیب یهودیان است که در بررسی چرایی وجود چنین برداشت آزادی، ابتدا باید پرسید که به راستی آیا کارگردان از عقبه ی حضور یهودیان در یثرب مطلع نبوده و یا اینکه اگر اصولا کارگردان فیلم پنداشته که عبدالمطلب با کوچ محمد و آمنه به محل اجتماع یهودیان معارض آن حضرت، نوعی عملیات فریب را جهت محافظت از پیامبر تدارک دیده و به اجراء گذاشته است پس چرا اشارتی به زیرکی جناب عبدالمطلب در این خصوص در فیلم نشده است؟
۳۸. کارگردان در تصویر سازی از چگونگی حضور دوباره ی پیامبر در مکه دچاری تخیلات بسیاری شده که از آن جمله می توان به خدمتگزاری و به نوعی جاروکشی!! آن حضرت در خانه ی پدربزرگ خویش یعنی جناب عبدالمطلب و دیگری فراگیری مراسم و مناسک حج از آن حضرت اشاره نمود که به وضوح اولی در تعارض آشکار با امکانات مادی و معنوی خاندان عبدالمطلب و همچنین شخص پیامبر به عنوان یک شریف زاده می باشد و دیگری نیز ضمن مخدوش و ضعیف بودن روایت، تصویری غیر هوشمندانه را به مخاطبان خود القا می نماید، زیرا منطبق بر آیات و روایات، قطعاً حضرت آدم (ع)، نخستین بنا کننده کعبه و برگزاری مراسم حج می باشد و از این جهت است که ایشان را به ابوالحجاج ملقب ساخته اند؛ همچنین گفته شده است که کعبه در طوفان نوح ناپدید و به تدریج آیینهای حج به فراموشی سپرده شد و این وضع تا زمان مأموریت حضرت ابراهیم (ع) به جهت بازسازی کعبه و احیای آیین حج ادامه یافت؛ بر این اساس فیلم سینمایی محمد رسول الله در القای چندین باره ساخت بنای کعبه توسط حضرت ابراهیم (ع) که بیشتر باوری عامیانه بوده و نمیتوان به این دلیل، از یک اصل تاریخی منتسب به حضرت ابوالبشر در فیلمی به این عظمت غفلت نمود، خطایی آشکار در زمینه القای باورهای اسلامی به مخاطبان جهانی نموده است و شان وجودی آیه ی شریفه ی إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِّلْعَالَمِینَ(به یقین نخستین خانهای که برای عبادت مردم نهاده شده همان است که در بکّه (مکّه مکرمه) است که پر خیر و برکت و وسیله هدایت برای جهانیان است) را نادیده می انگارد.
۳۹. روایت فیلم مجیدی از نحوه ی سپری شدن دوران نوجوانی حضرت در مکه، صرف نظر از لوکیشن های بصری زیبا و طبیعت انگاری های رنگارنگ؛ به گونه ای خاص از برای مخاطب غیر منطقی و باور ناپذیر است؛ زیرا مخاطبی که مکانت و شرافت عبدالمطلب را به عنوان بزرگ قریش فهم نموده، هیچ گاه نخواهد پذیرفت که نوه ی یتیم ایشان مشغول به فعل پَست و دون شأنی همچون چوپانی گردد؛ این در حالی است که حتی مخاطب تا حدودی مطلع نیز به خوبی می داند که همانا مشغولیات اصلی مردم مکه تجارت است و امر چوپانی شغلی غیر طبیعی در این محدوده جغرافیایی محسوب می شود.
۴۰. روایت مجیدی از چوپانی و ترسیم بُزچرانی آن حضرت را می توان به گونه ای خاص در تطابق با مسلمات تاریخی دانست که به واسطه ی یهودیانی همچون ابوهریره روایت و توسط صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل گردیده است و شاید اگر کمی دقت در ترسیم خطوط تعلیق فرعی اثر صورت می پذیرفت، خود نگارنده ی فیلمنامه به تضاد اشتغال چوپانی پیامبر پی برده و به وضوح درمی یافت که منطقاً به دلیل شرایط امنیتی، نمی شود محمد به عنوان نوجوانی در حال محافظت که بارها مورد سوء قصد واقع شده، تنها و بی پناه، در فضای خارج از شهر مکه با وجود ادامه تهدیدات یهود و تعقیب ساموئل یهودی داستان به چوپانی مشغول باشد. با این همه شاید ترسیم بُزچرانی آن حضرت را بتوان به گونه ای خاص فرار فیلم محمد رسول الله از پاسخ به چرایی امین نامیده شدن ایشان در دوران نوجوانی و جوانی قلمداد نمود و شاید هم برداشت های آزاد صورت گرفته به اینجا منجر شده که کارگردان به صورتی غیر مستقیم تحویل بُزها به صاحبان اش را به صورتی غیر مستقیم دلیلی بر امانت داری ایشان معرفی نماید!
۴۱. نحوه ی تصویرگری فیلم مجیدی از دوران نوجوانی و تا حدودی جوانی پیامبر را می توان به صورتی غیرمستقیم نشأت گرفته از ضعف کارگردان در تصویرسازی مختص از حضرت رسول دانست که در نهایت به دلیل سهولت در دسترسی به برداشت های شبه مسیحی به استفاده از هیبت چوپانی معروف عیسی (ع) منجر گردیده و موجب شد تا مجیدی، محمد نوجوان خود را نیز با پوشش ردا و عصای مخصوص به عنوان شبان نیکو معرفی و با تطابق تصویر معروف شبانی عیسی، برداشتی آزاد صورت داده و به اسم محمد رسول الله اثری را بازتولید و به مخاطبان خود ارایه نماید.
۴۲. با این همه شاید روایت آزاد مجیدی در ترسیم شان سِقَایَةَ الْحَاجِّ (آب دادن به حاجیان) خاندان عبدالمطلب و تصویر سازی افتخار عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (آباد کردن مسجد الحرام) این خاندان را بتوان یکی دیگر از نمونه های عملی تبدیل مفاهیم وحی از مرحله ی شهود به عقل و سیر آن به خیال و نهایتاً حسی سازی آن به جهت تحقق سینمای اسلامی قلمداد نمود که متاسفانه در سایه ی ضعف تحقیقات تاریخی پیرامون موضوعاتی همچون کیفیت احرام و انواع حج در دوران جاهلیت و نوع پوشش و وضعیت آرایشی کعبه و ... قرار گرفته و ابتر می ماند.
۴۳. بی تردید یکی از نکات حایز اهمیت در زندگانی حضرت رسول(ص) موضوع امانت داری و اطلاق صفت امین بر ایشان است که این مسئله نه به سبب احترام خانوادگی و یا زیبایی رو و ... بلکه به موجب حضور پُررنگ ایشان در امر تجارت مکه از سن ۲۵ سالگی به بعد است؛ موضوعی که اگر چه سینمایی محمد رسول الله به کم و کیف آن نپرداخته، اما به جهت اطلاق این صفت توسط همسر ابولهب به ایشان در سکانس فروش کنیز ابولهب خودنمایی نموده و به صورتی کاملاً نچسب از برای پیامبر نوجوان مطرح می گردد.
۴۴. عدم توجه به کثرت فرزندان جناب عبدالمطلب یکی دیگر از جمله ضعف های این اثر سینمایی است؛ مبتنی بر بررسی صورت گرفته در طبقات الکبیر، از برای عبدالمطلب دوازده پسر و شش دختر ذکر گردیده که پسران ایشان عبارتند از: حارث،عبدالله، زبیر، ابوطالب، حمزه، مقوم، حجل، عباس، ضرار، قثم، ابولهبو غیداق و دختران این بزرگوار از: صفیه، ام حکیم، عاتکه، امیمه، اروی و بره؛ البته تاریخ یعقوبی از تنها به ده پسر از برای ایشان اکتفا نموده و پسرانی با نام قثم و غیداق را برای ایشان متذکر نمی شود و این همه در حالی است که به یکباره در فراز پایانی این سینمایی مخاطب با سرگشتگی هرچه تمام با مردی نسبتاً جوان با عنوان حمزه آشنا و در همین حال ابولهب را نیز در قامتی پیر و شبه کارافتاده مشاهده می نماید. حال اینکه فارغ از حضور ناگهانی جناب حمزه، بی دقتی در ترسیم رقابت ابولهب و ابوطالب از نمونه های بارز بی توجهی این اثر به مستندات مسلم تاریخی محسوب می شود که در فرازهایی همچون سبقت ابولهب جهت دادن کاسه شیر به عبدالمطلب در حال مرگ و یا عدم تمکین بر خواسته ی پدر جهت دایگی کنیز خود و یا تسویه حساب بدهی محمد به ابولهب توسط ابوطالب آن هم در پیش از سفر تجاری و ... نمود عینی پیدا می نماید.
۴۵. پرداخت مجیدی به شخصیت ام جمیل یا همان همسر ابولهب، اگر چه در ظاهر بسیار هوشنمدانه می نماید، اما در ادامه به گونه ای خاص ناقص بوده و تنها دلدادگی ام جمیل به عبدالله دلیل اصلی کینه ی او از آل هاشم تعریف شده و بیچارگی او در تمکین اجباری زشت ترین و بزدل ترین از فرزندان عبدالمطلب، مایه ی فتنه ی او به واسطه ی ابولهب معرفی می گردد و این در حالی است که مبتنی بر مستندات تاریخی، ابولهب در اصل به ابوعتبه مشهور بوده؛ اما پدرش عبدالمطلب او را به سبب زیبایی و گلگونی چهره ابولهب میخواند. در عین حال اگر چه مجیدی می توانست به خوبی از شخصیت ام جمیل به عنوان خواهر ابوسفیان و نواده ی اُمیه غلام یهودی روی تبار و فرزندخوانده ی عبدالشمس (فرزند عبدالمناف، جد اعلی پیامبر) در تبیین هرچه بهتر فضای نفوذ یهود در قریش و خاندان بنیهاشم استفاده نماید؛ اما این فرض مسلم تاریخی که در بردارنده ی جذابیت های دراماتیک فوق العاده می باشد، با فرصت سوزی و نابلدی عجیبی قرین و در نهایت به ترسیم حسادت های زنانه در این اثر سینمایی خلاصه گردیده است.
۴۶. بی تردید شخصیت های بسیاری در روایت مجیدی جا مانده و مغفول واقع شده اند که از جمله مهمترین آنها می توان به شخصیت ویژه ای همچون ابوالحکل یا همانابوجهل اشاره نمود؛ ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیرة مخزومیاز اشراف قریش و یکی از مشرکان بنام مکه و از مخالفین سرسخت اسلام می باشد که نقش بسزایی در تنظیم مفاد و انعقاد عهدنامه تحریم مسلمانان و جلوگیری از نقض پیمان توسط قبایل مختلف داشته و همیت بسیاری را در جهت نرسیدن کمک های اقتصادی و اجتماعی به شعب ابیطالب مبذول نموده است؛ شخصیتی ویژه ای که دشمنی او موجب شد تا بنابر نقل کتابالمغازی، پیامبر (ص) او را فرعون زمان خود خوانده و به ابوجهل ملقب نماید؛ با این وجود کارگردان در برداشت آزاد خود، نقش اصلی تحریم پیامبر را بر دوش ابوسفیان قرار داده و ایشان را ترغیب کننده ی مکیان به ادامه محاصره و رویارویی با پیامبر معرفی می نماید.
۴۷. برداشت آزاد کارگردان از شخصیت ابوسفیان قابل تامل است؛ فیلمساز این شخصیت که با اختلافی مختصر، تقریبا هم سن و سال پیامبر است را به گونه ای ویژه مدیر دارالندوه و مافوق تمام اشراف مکه در دوران پیش از هجرت تصویرگری نموده و او را پیش قراول مبارزه با پیامبر و ترغیب کننده ی سایر اشراف در تقابل با ایشان معرفی و به نوعی خاص او را حاکم بر مکه نشان می دهد؛ حال اینکه با وجود اشخاص متخاصمی چون ابولهب و ابوجهل و... در جمع بزرگان قریش و در عین حال روحیه محافظه کارانه و مزورانه ابوسفیان که بعدها بیشتر عیان شد و به عبارتی سردمداری جریان نفاق را عهده دار گردید، ارائه تصویری خشن با خصومتی به این صراحت از ابوسفیان در فیلم محل پرسش است. نکته ی طنز ماجرا آن هنگام است که کارگردان احتمالاً بر اساس مشاهدات خود از آثارقبلی پیرامون زندگی پیامبر اسلام، ابولهب را با آن سن و سال و جایگاه خانوادگی در جمع قریشیان، به نوعی تحت رهبری ابوسفیان (که برادر امجمیل همسر ابولهب است) نشان می دهد و در این تصویر سازی از ابوسفیان تا به آنجا پیش می رود که حتی ابولهب در مواجهه باواماندگی او از تحریم محمد، نوید پیروزی به او داده و او را به بُرندگی شمشیر بشارت می نماید!
۴۸. همانگونه که پیشتر اشاره شد، مشغله ی اصلی مکیان تجارت بوده و به سبب وجود کعبه، مکه شهری ایمن بوده و به عنوان معبر اصلی حرکت تجار و به تبع آن امانت گذاری ثروت تجار در حال سفر از یمن به آنجا و از آنجا به شام محسوب می شود؛در این میان عموم تجار مکه به خیانت در امانت مشهور و البته کسی را یارای تقابل با ایشان نبود؛ همین مسئله موجب شد تا با حضور پیامبر(ص) در گردونه ی تجارت این شهر، تجار مال و ثروت خود را نزد آن حضرت به امانت گذارند و جالب آن است که این مسئله تا هنگام هجرت حضرت به مدینه نیز ادامه داشت و ایشان به امین مکه مشهور گردیده و حتی کفاری که با ایشان در حال جنگ و معارضه بودند نیز به هنگام تجارت، اموال خود را در نزد حضرت به امانت می گذاشتند و این موضوع به انضمام سابقه ی خیرات و نیکی های بی شمار پیامبر از ۲۵ سالگی به بعد و توجه افکار عمومی و به نوعی دین عمومی جامعه ی مکه به ایشان موجب شد تا مشرکان نتوانند به طراحی قتل رسمی آن حضرت در مکه مبادرت ورزند و از این جهت به تحریم ایشان اقدام نمودند و این مسئله به گونه ای آشکار در تقابل با برداشت آزاد کارگردان مبنی بر طراحی قتل رسمی آن حضرت توسط ابوسفیان و ابلاغ رسمی این موضوع به جناب ابوطالب می باشد.
۴۹. برداشت آزاد در فیلم سینمایی محمد رسول الله در نحوه ی رویت معاهده ی نابود شده و تصویرسازی و ارایه سکانس افشای خورده شدن معاهده ی قریش توسط موریانه ها را می توان یکی از قوت های بصری این اثر دانست؛ با این همه شاید اوج لُکنت این اثر سینمایی را نیز بتوان در چرایی تشکیل چنین مجلسی و اصولاً ناتوانی در ارایه تعریف دقیق از شِعب ابی طالب و بالاخص در ترسیم چرایی تمایل برخی از بزرگان مکه به پایان معاهده دانست که به گونه ای سَرسَری و با عجله طرح گردیده و این موضوع در ابعاد روایتی خود ضعفی اساسی و گونه ای از صفات درونی و ذاتی آثار سفارشی را با عنوان سَنبل سازی هویدا می نماید.
ادامه دارد...
نظرات